(2) ای خداوند من، حمد میگویم تو را- و تو سزاوار حمدی- حمد میگویم تو را به سبب نیکیهایت که در حق من روا داشتی و به سبب نعمتهای فراوانت که به من ارزانی فرمودی و عطایای بسیارت که مرا بدان نواختی و رحمت و بخشایش و نعمتت که مرا بر دیگران برتری نهادی و به من دادی. درباره من نیکیها کردهای و مرا نعمتها دادهای که زبان از سپاس آن عاجز است. و اگر احسان تو و نعم بیشمارت نمیبود، هرگز نمیتوانستم بهره خویش فراچنگ آرم و به اصلاح نفس خود پردازم. ولی تو پیش از آنکه خواستار احسانت شوم، مرا غرقه احسان خود ساختی و در همه کارهایم مرا از دیگران بینیازی بخشیدی و بلا از من بگردانیدی و قضای سهمگین از من بازداشتی.
(3) بار خدایا، چه بلاهای رنج آور که از من بگردانیدهای و چه نعمتهای فراوان که مرا بدان شادمان ساختهای و چه احسانهای بزرگوارانه که در حق من نمودهای.
(4) بار خدایا، تویی که به هنگام بیچارگی دعای من اجابت کردی و چون به خطا و لغزشی گرفتار آمدم از من در گذشتی و حق مرا از دشمنان بگرفتی.
______________________________
[1] دعای آن حضرت است در تضرع و اظهار فروتنی.
ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:364
(1) ای خداوند، هر گاه که از تو درخواستی نمودهام بخیلت نیافتهام و هر زمان که آهنگ تو کردهام گرفتهات ندیدهام، بل چنانت یافتهام که دعای مرا میشنوی و آنچه خواستهام عطا میکنی و در هر کار که هستم و در هر زمان که هستم دیدهام که نعمت بسیارت بر من روان است. از این روست که در نزد من ستودهای و احسانت بس نیکوست.
(2) ای خداوند، جان من و زبان من و عقل من، حمد و سپاس تو گویند، حمدی به کمال رسیده، حمدی به حقیقت شکر نایل آمده، حمدی تا غایت خشنودیت فرا رفته. پس مرا از خشم خود در امان دار.
(3) ای پناهگاه من هنگامی که یافتن راههای رهایی برای من دشوار میشود، ای عفو کننده از خطا، اگر تو بر گناه من پرده نیفکنده بودی، من از رسوایان میبودم. ای خداوندی که به یاری خویش مرا توانایی بخشیدهای، اگر یاری تو نبود من از مغلوبان میبودم. ای خداوندی که پادشاهان در برابر تو یوغ مذلت بر گردن نهادهاند و از سطوت تو بیمناکند. ای خداوندی که سزاوار آنی که از تو بترسند، ای خداوندی که نامهای نیکو از آن توست، از تو میخواهم که مرا عفو کنی و بیامرزی، که من بیگناه نیستم که عذری اقامه کنم و نیرومند نیستم که هوای غلبهام در سر باشد و گریزگاهی ندارم که بدان در گریزم.
(4) از تو خواهم که خطاهایم ببخشایی و از آن گناهان که مرا گرفتار خود ساخته و گرد من فرا گرفته و به هلاکتم نزدیک کرده، پوزش میخواهم. از آن گناهان در تو میگریزم- ای پروردگار من- و توبه میکنم، توبه من بپذیر. به تو پناه میجویم، پناهم ده. از تو زنهار میطلبم، خوارم فرو مگذار. دست سؤال پیش تو دراز کردهام، محرومم مکن. به رشته رحمت تو چنگ زدهام، رهایم مکن. تو را میخوانم، نومیدم باز مگردان.
(5) ای پروردگار من، تو را میخوانم، در حالی که مسکینم، زار و نزارم،
ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:365
ترسان و هراسان و بیمناکم، فقیرم و به تو محتاجم.
(1) ای خدای من، به تو شکایت میکنم ناتوانیم را، که نمیتوانم به آن وعدهای که به اولیای خود دادهای بشتابم و نمیتوانم از آنچه دشمنانت را از آن ترساندهای دوری جویم. به تو شکایت میآورم از فراوانی غم و اندوهم و وسوسه نفسم. ترجمه الصحیفة السجادیة 365 نیایش پنجاه و یکم[1]
2) خدایا، به سبب آنچه در باطنم میگذرد، مرا رسوا نساختهای و به سبب گناهانم هلاک نکردهای. تو را میخوانم و تو پاسخم میدهی، هر چند به هنگامی که مرا میخوانی من در پاسخ تو درنگ میکنم. هر نیازم که باشد، از تواش میخواهم و هر جا که باشم، راز دل خود به تو میسپارم. جز تو کسی را نمیخوانم، جز تو به کسی امید ندارم. لبیک لبیک. هر کس به تو شکایت آورد، میشنوی. هر کس بر تو توکل کند، بدو روی میکنی. هر کس را که چنگ در ریسمان تو زند، رهایی میبخشی و از کسی که به تو پناه آورد، غم و اندوه میزدایی.
(3) ای خداوند، مرا به سبب اندک بودن سپاسگزاریم از خیر دنیا و آخرت محروم مکن. گناهانم را که تنها تو میدانی چیست بیامرز. اگر مرا عذاب کنی، سزای من است، که من ستمگرم و تباهکارم و گنهکارم و مقصرم و سهل انگارم و غافل از بهره خویش هستم. اگر مرا بیامرزی، چه شگفت، که تو مهربانترین مهربانانی.
ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:369
(1)